اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين وتوكلت علي الله
اهل سفر باشیم نه اهل حضر ؟
سی و دو سه سال قبل ، وليِ عاقلِ عالم (ع) ، امامِ عاقلِ عالم (ع)، از جانب خدا سفره اي را در اين كشور پهن كرد . كمتر چيزي را سر اين سفره گذاشت ، تا حدي كه بعضي ها مأيوس شدند از اينكه اصلاً چيزي سر اين سفره گذاشته بشود و برخي فكر كردند كه با همان چيزهايي كه قبلاً ، قبل از پهن كردن سفره آورده شده بود ، با همان چيزها بايد شكم خود را سير كنند . در حاليكه روال خوبان اين نيست . در قرآن كه نگاه مي كنيم ، سفره حكومت چه مواقعي پهن شد ؟ چه چيزهايي سر اين سفره گذاشته شد ؟ عاقل يك چيزهاي خاصي را از قرآن در اين، زمينه بهره برداري مي كند . اين سفره اي كه اينك پهن شده است ، بسيار بزرگتر است و توسط فردي عاقل تر ، كريمتر و ثروتمندتر پهن شده است . لذا حواسمان جمع باشد . از برخي احاديث بر مي آيد كه وقتي در ايران ، انقلاب بپا بشود ، اين انقلاب به ظهور امام زمان (عج) منتهي مي شود . در احاديث مختلف مي يابيم كه اين قيام توسط ايرانيان ، مورد تاييد قرار گرفته است ، چه با صفات قيام كنندگان ، چه با هدف قيام كنندگان و چه ثمره قيام كنندگان، هم مشخص شده است و هم مورد تاييد قرار گرفته است . پس اين انقلاب ، به ظهور امام زمان (عج) منجر مي شود . ما باید بيائيم بررسي كنيم كه چگونه منجر مي شود ؟ چه مسائلي اتفاق مي افتد ؟ و ببينيم كه چه رفتارهايي بايد داشته باشيم ؟ آن موقع خودمان بسنجيد ، چقدر از آن رفتارها را داريم؟ چقدر از آن صفات و توشه ها را داريم ؟ و چقدر كم داريم ؟ و انشاء الله همت كنيم براي اينكه واجد اين صفات و رفتارها و چيزهاي ديگر بشويم .
اولين چيزي كه توجه دوستان را به آن جلب مي كنم اين است كه اين انقلاب ، اين حكومت ، براي سكون نيست . براي نشستن و ياد گرفتن نيست . كلاسي نيست كه شيعيان در آن بنشينند و تعليم بشوند . به اين صورت به اين انقلاب ، به اين حكومت ، نگاه نكنيم. اين انقلاب را ، اين حكومت را چون كاروان حسیني (ص) ببينيم، کاروانی كه بايد به حركت بيافتد و جلو برده شود و به ظهور امام زمان (عج) برسد . مردمان ، كاروانيان اين كاروان بايد باشند . مقصد ، ظهور امام (ع) و الگو کاروان حسینی (ص) . كاروان ، نياز به كاروان سالار دارد . قافله سالار کربلا چه کسی بود ؟ کاروان سالار ما چه کسی باشد ؟ غیر از امام زمان (عج) ؟ خودمان را براي حركت آماده كنيم . صفات كاروانيان را در خودمان زياد كنيم . دنبال صفات افراد ساكن و قاعد نباشيم ، خداوند در قرآن می فرماید : لا یَستَوِی القاعِدُونَ مِنَ المؤمِنینَ غَیرُ أوُلی الضَّرَر و المُجاهدُونَ فی سَبیلِ اللهِ بِأموالِهِم و أنفُسِهِم فَضَّلَ اللهُ المُجاهِدینَ بِأموالِهِم و أنفُسِهِم عَلَی القاعِدِینَ دَرَجَهً و کُلَّاً وَعَدَ اللهُ الحُسنَی وَ فَضَّلَ اللهُ المُجاهِدینَ عَلَی القاعِدِینَ أَجراً عَظِیمَاً (نساء/95)، دنبال صفات افرادي باشيم كه اهل حركت هستند ، اهل كارواني حركت كردن هستند ، اهل سفر هستند ، اهل مواجهه و پيروز درآمدن از شدائد و خطرات هستند . از اين جنبه كاروانيان حسيني (ص) براي ما الگوي خوبي هستند . ياد بگيريم براي عمل كردن، ياد بگيريم براي عمل كردن .
اگر به اين موضوع اعتقاد داريم ، زندگيمان را تطبيق بدهيم ، زندگيمان را سبك كنيم . اهل سفر ، مال و اموال اضافه نمي كنند . اهل سفر ، زندگيي را براي خود جور مي كنند ، كه به سفر بخورد . لوازمي مي خرند كه در سفر هم بتوانند استفاده كنند . برنامه اي در زندگي خود پيشه مي كنند كه آن برنامه را براي سفر هم بتوانند ادامه بدهند . آداب حضر را از خودشان به تدريج دفع مي كنند ، آداب سفر را در خودشان احياء مي كنند. در خانه اينكه حتماً ما بايد روي صندلي بنشينيم اين از آداب حضر است ، حتماً بايد به پشتي تكيه بدهيم ، نور حتماً از اين زاويه بايد بتابد ، اشياء خانه حتماً بايد اينگونه باشد ، بايد رنگ اشياء منزل با هم تناسب داشته باشد ، اين ها از شرايط اهل حضر است . اين كه حتماً به برنامه هائي از تلويزيون مقيد باشيم ، اين كه به فيلمها ي خاصي علاقه داشته باشيم ، اينها مال اهل دنياست ، دیگر دلبستگي ها به دنيا را بايد كنار بزنیم . فيلمهائي كه بوي تعفن مي دهد ، بوي سكون مي دهد ، بوي سفر در آن نيست ، عاقل آنها را دفع مي كند ، و كنار مي زند . انسان فيلمهائي را از تلويزيون انتخاب مي كند ، برنامه هائي را در زندگيش انتخاب مي كند ، كه بدرد سفر بخورد ، رفتارهائي را در زندگيش پيشه مي كند ، كه بدرد سفر بخورد . بعضي اوقات برای دوستان مطرح می شود كه ما مي خواهيم سراغ شغل برويم ، چه شغلي را انتخاب كنيم ؟ من فکر مي كنم باید شغلي را انتخاب كنيم كه اگر فردا قافله سالار گفت حركت ، آزاد باشيد . نوعي زندگي كنيم كه اگر فردا قافله سالار گفت حركت ، آزاد باشيم ، اهل سفر باشيم ، بسرعت خودمان را به قافله برسانيم ، و از اولين نفراتي باشيم كه به قافله مي رسد ، و از بهترين كساني باشيم كه در قافله رفتار مي كند ، شيعه بايد اينطور باشد .
امام حسين صلوات الله عليه ، كاروان به راه انداخت . ما نگاه كنيم ، كاروانيان چگونه رفتار كردند ؟ از اين جنبه كاروان حسيني الگوي خوبي ، أسوة خوبي براي ما هست ، براي شيعيان اسوه حسنه است . هدف زندگيمان را ايران آبادتر قرار ندهيم ، ايران بهتر قرار ندهيم ، ايران سبز قرار ندهيم ، فرداي بهتر قرار ندهيم ، اجراي احكام اسلام قرار ندهيم ، اينها باید باشد ولی همه اش هدفهاي ضعيف است، هدف های مقطعی است . زماني كه به اين اعتقاد رسيديم كه اين حكومت ، بپا شده مهدي (عج) است ، زماني كه به اين نتيجه رسيديم كه دير يا زود اين حكومت، توسط مهدي، به ظهور مهدي (عج) منجر خواهد شد اگر واقعاً اين اعتقاد را داشته باشيم ، اين كه بيائيم هدفمان را صرفاً ، اجراي احكام اسلامي قرار بدهيم ، هدف ضعيفي است . اين مي تواند يكي از هدفهاي مقطعي باشد، ولي هدف اصلي نبايد باشد . هدف اصلي بايد ظهور امام زمان (عج) و به بهترين نحو به ظهور رسيدن باشد . ولي خب براي به اين سو رفتن ، بايد به بهترين نحو و به بيشترين نحو ، احكام اسلام را در جامعه مان پياده كنيم . اين نباشد كه ما مي خواهيم به سوي ظهور برويم، پس احكام اسلام را كنار بگذاريم، به جامعه مان كاري نداشته باشيم، نه ، جامعه مان را هم به بهترين نحو اصلاح كنيم . اين يك انحراف فكري است كه ، بخواهيم بخاطر بسوي ظهور رفتن ، اجراي احكام اسلام را تعطيل بكنيم ، ولي اجراي احكام اسلام توسط خودمان ، هدف اصلي نمي تواند باشد، آن وقت ببينيد نقش كاروان حسيني(ص) در زندگي مان چقدر زياد مي شود . اگر هدفمان اين باشد كه گفته شد ، چقدر احساس نياز مي كنيم ، چقدر به كاروان حسيني(ص) محتاج خواهيم بود . اگر هدفمان بسوي ظهور مهدي ، عجل الله فرجه الشريف رفتن باشد ، كاروان حسيني(ص) در زندگيمان چقدر لازم است ؟ براي اين كه بسوي ظهور برويم ، ما بايد تعليم وتربيت بشويم ، بهترين تعليم وتربيت را بايد داشته باشيم . كجا ؟ نزد اساتيد اخلاق ؟ نزد اهل معرفت ؟ نزد علماي دين ؟ قبل از اين كه بسنجيم كه براي تعليم و تربيت نزد چه كسي برويم ، اين را متوجه بشويم كه اصلاً چگونه تعليم وتربيتي نياز است ! آيا تربيت اخلاقي نياز است ؟ آيا تربيت علمي نياز است ؟ آيا تربيت فقهي نياز است ؟ آيا تربيت عرفاني نياز است ؟ آيا تربيت كلامي و فلسفي نياز است ؟ و يا نوعي ديگر ؟ گفته مي شود كه تعليم وتربيتي نياز است تا محبان اهل بيت (ع) ، پاك طينتان ، درخور حكومت اهل بيت (ع) بشوند . قوي ترين نوع تعليم وتربيت كه در قرآن ذكر شده است ، بايد جاري بشود . عالي ترين نوع دينداري ، كه در قرآن ذكر شده ، بايد جاري بشود . هر چه تعليم و تربيت بيشتر ، درجات بالاتري از دين واجد تر ، و به مهدوي شدن نزديكتر .
عالي ترين نوع تعليم وتربيتي كه خداوند در قرآن ذكر مي كند، تبعيت از هدايت است (بقره/ 38) ، آنجائي كه خداوند عموم مردم را به تقوي و اطاعت دعوت مي كند ، آنجائي كه عموم مردم را به تسليم دعوت مي كند ، آنجائي كه عموم مردم را به ايمان و عمل صالح دعوت مي كند ، خصوص از مردم را ، آنهائي كه مي خواهند بيشتر رشد كنند را به تبعيت از هدايت دعوت مي كند . شما در تربيت انبياء(ع) كمتر كلمه تقوي و يا مقوله تقوي را مي يابيد ، كلمه اطاعت و يا مقوله اطاعت را كمتر مي يابيد . آن چيزي را كه خداوند ، در مورد انبيا (ع) يعني اين رشد يافته ترينها، مطرح مي كند ، مقوله تبعيت هست .
فرق تبعيت و اطاعت در چيست ؟ اطاعت در قبال امر واقع مي شود ، ولي تبعيت حتي آنجائي كه انسان امر نشود ، واقع مي شود . اطاعت ، گاهي اوقات با اشتياق واقع مي شود ، گاهي اوقات از روي كراهت ، ولي تبعيت پيوسته با اشتياق واقع مي شود . اهل تبعيت نگاه مي كنند ، مشتاقند كه مولايشان ، فعلي انجام بدهد ، چيزي بخواهد ، بلافاصله با اشتياق بدوند و آن كار را انجام بدهند ، كاري به حلال و حرام موضوع ندارند ، كاري به مستحب و مكروه موضوع ندارند ، كاري به ثواب و عقاب موضوع ندارند ، كاري به بهشت وجهنم ماجرا ندارند ، فقط به فعل مولايشان كار دارند ، تا عاشقانه آن كار را انجام بدهند ، شأن چنين فعلي از شأن اطاعت خیلی بالاتر است . در نظام الهي ، در درجات تسليم ، شأن تبعيت از شأن اطاعت بالاتر است . خود تبعيت درجاتي دارد ، درجات فرعي دارد . عمومش گفته مي شود تبعيت از هدايت ، ولي يك موقع تبعيت از اثار مطرح است ، يك موقع تبعيت از فعل مطرح است ، يك موقع تبعيت از كلام مطرح است ـ كلام منظور كلام هادي حي است ـ يك موقع تبعيت از خواست هادي مطرح است ـ هادي زنده ـ .
شيعيان براي اينكه لايق حكومت مهدي (عج) بشوند ، بايد عالي ترين نوع تعليم و تربيت را واجد بشوند. يك صحنه از زمان حكومت حقه در آینده ای نزدیک این است که در حكومت حقه ، شيعيان بايد به مرتبه اي برسند كه هر جاي دنيا باشند ، اوقاتي كه امام (ع) مي خواهند كه جمع بشوند ، بلافاصله خواست امام (ع) را متوجه بشوند ، و در طرفة العيني در اطراف امام (ع) جمع بشوند ، نبايد دنبال سوالات خودشان باشند ، كاملاً بايد تسليم باشند . فقط نگاه كنند ، چه چيزي ، چه خواستي از امام (ع) صادر مي شود ، آن را بگيرند و انجام بدهند . دنبال سوال كردن و سوالات خودشان نبايد باشند . اگر قرار بشود كه هر شيعه ، يك سوال داشته باشد ، اگر قرار باشد كه هر ده شيعه ، يك سوال داشته باشند ، يك دانه سوال مطرح بكنند ، تصور بكنيد يك ميليارد شيعه كه جمع مي شوند ، چند تا سوال بايد داشته باشند ؟ اگر قرار بشود كه هر هزار شيعه يك سوال داشته باشند ، ولو يك دانه سوال ، تصور كنيد يك ميليارد شيعه كه از اقصي نقاط عالم به دور امام (ع) مي خواهند جمع بشوند ، چند تا سوال بايد داشته باشند ؟ حداقل يك ميليون سوال ، كي زمان پاسخ گوئي به اين يك ميليون سوال هست ؟ اگر قرار باشد كه امام (ع) ، به جواب سوالات اين و آن بپردازند ، رشد آنها چه مي شود ؟ امام (ع) نياز هاي واقعي ما را مي دانند ، نياز هاي حق ما را مي دانند . بسياري از سوالات ما ، واقعاً نيازمان نيست ، حقيقتاً نياز ما نيست ، به درد ما نمي خورد . براي دانستن مي خواهيم ، در عمل بدردمان نمي خورد، هم وقت خودمان را مي گيريم ، هم وقت امام (ع) را . لذا بايد تعليم و تربيت ويژه اي باشد . دنبال اين باشيم كه امام چه مي خواهند ؟ خواست امام (ع) را از لابلاي كلامشان متوجه بشويم ، خواست امام (ع) را از اقصي نقاط عالم متوجه بشويم . تعليم و تربيت شده باشيم، تا منظور امام (ع) را بفهميم . و دقيقاً آن باشيم و آن عمل كنيم كه امام (ع) مد نظرشان است ، لذا بايد عالي ترين نوع تعليم و تربيت را واجد بشويم . عالي ترين نوع تعليم وتربيت، تبعيت از هدايت است و عالي ترين نوع تبعيت از هدايت ، ـ اختصاصي تر كه بخواهيم صحبت كنيم ـ تبعيت محض از خواست هادي حي است .
ما باید برای حرکت ملاك داشته باشیم، در رفتارها، در سخنراني ها ، خصوصاً در سخنراني علماي خوب شيعه؛ عالمي كلامش به كلام تشيع نزديكتر است ، كه در كلام او احتياج بيشتر به امام (ع) به ما انتقال پيدا كند . کاروانی رفتار کردن، قیام کردن، آن هم قیام جهت دارِ بسوی مهدی (عج) به ما انتقال پيدا كند، آن عالمي كه صحبت مي كند ولو آيات و احاديث بيشتري را مي خواند ، نگاه نكنيم چقدر نخود و لوبيا ريخت ، ببينيم چه چيزي از آب درآورد ، چه چيزي پخت، آن عالمي كه مي آيد صحبت مي كند و احتياج شيعيان را از جهات مختلف به امام (ع) بيشتر مي كند ، آن عالم كلامش به كلام تشيع نزديكتر است . اين ميزانِ قشنگي است و اگر با اين ميزان در جامعه بگرديم ، چقدر هستند عالمان شيعه ؟! اگر عالمي به اين گونه پيدا كرديم باید که رهایش نکنیم، نه این که هر كسي آيه و حديث مي خواند مي گوييم آقا ، آقاست . خيلي قشنگ صحبت كرد ، خيلي قشنگ از مردم اشك گرفت . نه اينها فايده ندارد، اینها ملاک نیست، حتی آيات قرآن ، آنگونه كه ترجمه مي شوند يا آنگونه كه تفسير مي شوند ، اگر نفعي به ما نرسانند، اگر حرکتی در ما ایجاد نکنند، آن تفسير يا آن ترجمه شاید خیلی ضعیف باشد، حتي ترجمه آيات قرآن ، حتي تفسير آيات قرآن، شما فلان كتاب را مي خوانيد، اگر در شما اشتياق و احتياج بيشتر نسبت به امام حي (ع) ايجاد مي كند، اگر به قیام می کشاند، ارزش دارد و گرنه بريز در جوي آب . چيزي كه ما را مي نشاند ، ولو دقائقي ما را از حركت به سوي امام زمان (عج) از احتياج و اشتياق شديد نسبت به امام زمان (عج) باز مي دارد ، آن كتاب حجاب ماست، نگو خب اگر بدانم بهتر است، نه ! آن كتاب مانع ماست، حجاب ماست، آنرا پس بزن . اي شيعه ! خرق حجب كن، چه حجبي ؟ آن چيزی كه شما را از امامت باز مي دارد، از کاروانی شدن و از قیام باز می دارد، آن چيزی كه احتياج شما را نسبت به امام (ع) كم مي كند. سينه مي خواهي بزني ، بزن ، ولي سينه زدني كه اشتياق شما را بيشتر كند ، ولع شما را نسبت به امام (ع) بيشتر كند، نه اينكه زخم شما را التيام بدهد . در آن عزاداري شركت كن كه آتش شما را نسبت به امام (ع) بيشتر كند، نه اينكه شما را ارضاء كند . در آن مجلسي، در آن جمعی و در آن مسافرتی شركت كن كه آتش شما نسبت به امام (ع) بيشتر شود ، احتياج شما نسبت به امام (ع) بيشتر شود، و بعد از آن احساس کنی، از این که قائد باشی و پیوسته حرکتی به سوی امام (ع) نداشته باشی بیزاری، نه اينكه شما بگويي : آخيش ، امشب آرامش گرفتم . آرامش براي چه ؟ شيعه نبايد آرامش داشته باشد ، شيعه نبايد سكون و قعود داشته باشد، شیعه باید در التهاب باشد، باید درد داشته باشد، باید بدود به سوی بر پایی حکومت حقه ی مولای بهتر از جانش، این انقلاب سفره حكومت است ، قافله حكومت است . امام (ع) اين سفره را پهن كردند ، اين قافله را به راه انداختند ، اما براي چه ؟ طبق احاديث مختلف و طبق آيات ، اين انقلاب به قيام امام زمان(ع) ، به ظهور امام زمان(ع) منجر مي شود خب اگر اين انقلاب مي خواهد به ظهور منتهي بشود ما بیاییم رفتار كارواني در خودمان پيشه كنيم ، رفتار شهر نشيني و اهل حضر را از خودمان دفع كنيم ، رفتار كارواني و اهل سفر را در خودمان احيا كنيم . خداوند رحمت كند مرحوم آقاي شهید ابوترابي را . از زماني كه آزاد شد و به ايران آمد ، به سفر مقيد بود ، آنهم سفر پياده . هر سال به مشهد مي رفتند ، مي خواستند كارواني باشند . لذا اخلاقيات و روحيات چنين فردي ، بسيار با اخلاقيات و رفتارهاي ديگر خواص متفاوت است ، خيلي تفاوت دارد و این مسلم است كه اخلاقیات این افراد بسيار تفاوت دارد . از كساني كه با ايشان حشر و نشر داشتند بپرسيد ، شما هم به اين نتيجه خواهيد رسيد ، الآن زمان كارهاي فرهنگي به آن گونه كه ما عموماً به دنبال آنها هستيم ، نيست . اين نشانه قعود ماست ، اين نشانه خواب ديدن ماست ، ما خوابیم و داريم خواب مي بينيم ! خدا هم به خوابمان برکت عطا کرده، اگر بيدار بوديم ، خطر را احساس مي كرديم، جهان دارد کم کم رو بسوی فتنه های آخرالزمان پیش می رود، دارد کم کم به التهاب کشیده می شود، باید بیدار شویم، و اگر بيدار بوديم مي تاختيم ، كاروانها به راه ميانداختيم، نه مجتمعهاي فرهنگي ! كاروانها به راه مي انداختيم، با آن صفاتي كه ذكر شد ، نه اين رفتارهايي كه عموماً الآن داريم.
وصلَّ اللهُ علی محمدٍ و آلهِ الطّاهِرینَ .
هم کاروانی ها !
خب ، هادي حي بايد باشد تا تبعيت از خواست او هم بیاید. پس ببينيد ! وقتي كه اين موضوع برايمان يك بايد جلوه كند ، آن موقع بايد دنبال هادي حي بگرديم ، نياز شديد به هادي حي يعني امام (ع)، در وجودمان زياد مي شود، شعله می کشد. مولا جان ! شما بايد بيائيد ، بايد به ما انتفاع برسانيد ، بايد به ما هدايت برسانيد ، چرا ؟ چرا اين نوع انتفاع را مي خواهي ؟ چرا از بين انتفاعيات مختلف ، هدايت را درخواست مي كني ؟ مولا جان ! چون شما ، سفره ای انداختيد به نام سفره حكومت ، چون شما قافله حكومت را به راه انداختيد . من بايد تعليم وتربيت بشوم ، بايد از شما نفع ببرم ، بصورت هدايت ، بصورت تربيت ، وگرنه در آن صحنه های سخت چه كار كنم ؟ در آن فتنه های عظیم پیش رو چه طور رفتار کنم ؟ اينجا ، نياز به امام (ع) ، در بين شيعه زياد مي شود زماني كه شيعه مي نشيند در دعاي ندبه مي خواند كه " هَل إليكَ يابنَ أحمَد سَبيلٌ فَتَلَقّي " یعنی مولا جان! راهی هست که به شما برسم و ملاقاتتان کنم ؟ اینجا ديگر نياز هاي ضروري زندگي این شخص مد نظر نيست ، ديگر بيماريها و دردهاي مختلف مد نظرش نيست . دقت بكنيد ، اگر از اين منظر وارد شويم اين منظر ، منظر خوبي است ، چرا ؟ چون احتياج ما به امام (ع) زياد مي شود، چون احتياج ما به کاروان حسینی راه انداختن زياد مي شود، چون در صحنه های پیش رو چاره ای جز کاروانی شدن نیست، در آن شدائد فتنه ها که در احادیث بعضاً بیان شده هر جا بروي ، خداوند فتنه را به سوي شما سوق مي دهد . هر جا بروي ، خداوند فتنه را بسوي شما سوق مي دهد، مگر در " كاروان بسوي مهدي " وارد بشوي ، مگر با تبعيت محض از خواست هادي زنده وارد كاروان به سوي مهدي بشوي . در كاروان ، در امان خواهي بود ، در كاروان توسط خادمان اميرالمؤمنين از شما پذيرايي خواهد شد ، در كاروان از شما حفاظت مي شود ، در كاروان به شما اسلحه داده مي شود ، نه تفنگ و مسلسل و... قواي الهي داده مي شود ، در كاروان شما را رشد مي دهند و تعليم و تربيت مي كنند ، در كاروان شما را آماده مي كنند و روانه سربازي از كاروان مي كنند . در كاروان شما را آماده مي كنند تا هم حركت كني بسوي مهدي (عج) ، بسوي ظهور مهدي (عج) و هم در زمينه سازي ظهور مهدی (عج) شركت كني ، كارآمد باشي، با خاصیت باشی، و هم در دفع فتنه ها و ظالمان و فتنه گران كار آمد باشي و از اينها مهمتر ، زمان ظهور امام زمان (عج) يك يار كارآمد باشي ، يك ياري باشي كه امام (ع) به وجود شما افتخار كند . با تمام وجودت مهدوي بشوي ، تا لایق همنشینی با مهدی (عج) باشی، تا در حكومت مهدي راه داشته باشي . كبوتر با كبوتر ، باز با باز كند همجنس با همجنس پرواز، تمام وجودت بايد مهدي (عج) باشد تا كه لايق مهدي بشوي ، تا كه با او پرواز كني ، تا با او همنشين بشوي ، هم کاروانی ها ! هوشیار باشید، اگر حكومت در این کشور بپا شد بدانيم بقيه ی چيز ها هم بپا مي شود . اگر صاحب خانه ی عاقل و ثروتمند وكريم، سفره بزرگ پهن كرد ، بدانيم غذا هاي فراوان و متعددي مي خواهد سر سفره بگذارد ، چيز هائي كه در خور شأنش باشد ، در خور سفره اش باشد . عزيزان ! هوشيار باشيد . شيعيان ! هوشيار باشيد، فقط اينطور كاروانياني كه گفته شد ، در امنيت خواهند بود . كاروان حسینی این زمانه را پيدا كنيد و به كاروان بپيونديد ، بدانيد كه ماجرا عظيم تر از اين چيزهاست كه فکر می کنیم، و اهل بيت (ع) دقيقاً فتنه های قبل از ظهور را، آن صحنه های سخت را نظاره مي كنند ، بلكه بسيار پايين مي آيند ، بسيار به صحنه نزديك مي شوند، در بين دو دست اهل بيت (ع) اين ماجراها واقع مي شود، قشنگ سعي مي كنند كنترل بكنند ، هر شيعه اي بخواهد از صحنه فرار كند ، او را در صحنه مي اندازند . نگوييم كه چون در محضر اهل بيت (ع) هست ، امنيت بيشتر است . هر شيعه اي كه بخواهد فرار كند ، مي اندازندش در صحنه، هر جا بخواهد شدا ئد كمتر بشود ، اشاره مي كنند بيشتر بشود . هر جا آتش صحنه كمتر بشود ، آتش را زيادتر مي كنند . چرا ؟ تا شيعه ساخته بشود ، هر كسي بخواهد داد بزند ، فرياد بزند و خدا را صدا بزند ، با زبان عمل ، دقت بكنيد ، با زبان عمل ، به او مي فرمايند : ببين، راه اين است وگهگاه با زبان كلام ، توسط افراد مختلف ، به شخص مي فرمايند كه ، ببين راه اين است ، راه اين است . بيا در كاروان ، " اَلاسْلام هُوَ التَّسْليم " (اصول كافي ، ج 2 ، ص 45 باب نسبة الاسلام )، تو بايد سر تسليم فرود بياوري ، شيعه ! وادارت مي كنيم به تسليم ، محب ما ! وادارت مي كنيم به تسليم . بس است دعوت به تسليم ، وادارت مي كنيم به تسليم، داد مي زني ؟ استغاثه مي كني ؟ متوسل مي شوي ؟ مي گويي نجاتم بدهيد ؟ نجاتم بدهيد چيست ؟ بله ، مي خواهيم نجاتت بدهيم ، ولي بايد از اين كانال عبور كني ، بايد از اين جهنم فتنه ها عبور كني ." وَ اِنْ مِنْكُمْ اِلاّ وارِدُهَا " (مریم/71)، هيچكدام از ما رهايي نداريم ، همه ما بايد در اين جهنم فتنه هاي قبل از ظهور وارد بشويم . شايد یکی بگويد : خدايا ! مرگ مرا برسان كه از اين فتنه ها نجات پيدا كنم . مي فرمايند : كه مرگت را برسانيم ؟! نه تازه آنهايي كه مُردند را هم مي خواهيم رجعتشان بدهيم ، در همين فتنه ها مي خواهيم رجعتشان بدهيم . مي دانستيد كه رجعت در زمان فتنه هاست ؟ رجعت خوبان در خلال فتنه ها واقع مي شود . چرا ؟ تا بيايند و آب بندي بشوند ، بيايند و ياور مهدي بشوند . آنها خوب بوده اند ، طوري بوده اند كه خداوند بهشت را به آنها ارزاني مي دارد ، ولي تعليم و تربيتشان به آن حدي نبوده كه براي حكومت حقه لايق باشند . اگر با همين تعليم و تربيتي كه از دنيا رفتند در زمان حكومت حقه رجعت داده بشوند ، نه در خلال فتنه ها ، خراب مي كنند ، كارخرابي مي كنند ، با تمام خوب بودنشان . كسي كه آرزوي مرگ مي كند ، مي گويند كه باشد ، چون خيلي اصرار مي كني مرگ را با تمام سختي اش بچش ، ولي بلافاصله رجعتت مي دهيم ، تا تو باشي ديگر طلب مرگ هم نكني . خلاصه ، " وسد الابواب الابابه " يك باب باز است و تمام درها بسته است، آن هم باب از درون کاروان حرکت کردن است، آي شيعه ! كجا مي خواهي فرار كني ؟ پس بياييم زودتر مقيد بشويم ، بيائيم زودتر مقيد بشويم . خدايا سرافرازمان كن .
نظرات شما عزیزان: